محل تبلیغات شما

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، شب گذشته بود که سردار قاسم سلیمانی در گفت‌‎وگو با پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری انجام شد به یکی از شهدای دوران دفاع مقدس اشاره کرد. 

سردار سلیمانی درباره نحوه شهادت او می‌گوید هنگامی که آنها در اتاق عملیات بودند دشمن در عملیات والفجر هشت دست به حمله شیمیایی می‌زند، او یاران خود را از سنگر خارج کرد و خود به شهادت رسید.

او در ادامه و در توصیف این شهید گفت که دوست دارم تا مرا در پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید. 

متن سخنان سرلشکر سلیمانی درباره شهید یوسف اللهی چنین می‌گوید؛

ما خیلی از این صحنه‌ها را در دفاع مقدس خودمان دیده بودیم و من همیشه می‌گویم که از عوامل بر حق بودن خودمان در جنگ، آن روحیاتی بود که از رزمندگانمان بروز می‌کرد و بیشتر شباهت داشت به حالت سیر و سلوک و برداشته شدن حجاب‌ها؛ از ورای حجاب‌ها و ورای پرده‌ها سخن می‌گفتند. یکوقت - شاید یک سال و نیم قبل از عملیات کربلای پنج - ما در شلمچه بودیم و می‌خواستیم آنجا عملیات بکنیم و برای اینکه دشمن متوجه ما نشود، نیرو‌های اطلاعات عملیاتمان را مستقر کرده بودیم. مقابل ما آب بود و آن روز دو نفر از بچه‌های ما به نام حسین صادقی و اکبر موسایی‌پور به شناسایی رفتند، اما برنگشتند. یک برادری ما داشتیم که خیلی عارف بود؛ نوجوان مدرسه‌ای بود، دانش‌آموز بود، اما خیلی عارف بود. یعنی شاید در عرفان عملی، کم مثل او پیدا می‌شد؛ به درجه‌ای رسیده بود که بعضی از اولیا و بزرگان عرفان، بعد از مدت طولانی مثلاً هفتاد هشتاد سال می‌رسیدند. من در اهواز بودم که این برادر نوجوان ما با بیسیم راکال با من تماس گرفت و گفت بیا اینجا». من رفتم آنجا. آن برادر ما گفت اکبر موسایی‌پور و صادقی برنگشتند.» خیلی ناراحت شدم و گفتم ما هنوز شروع نکردیم، دشمن از ما اسیر گرفت و این عملیات لو رفت» و با عصبانیت این حرف را بیان کردم.

حسینی که سردار سلیمانی از او گفت، که بود؟! + فیلم و تصاویر

من یک روز آنجا ماندم و بعد برگشتم، چراکه جبهه‌های متعددی داشتیم. دو روز بعد دوباره آن برادر ما با من تماس گرفت و گفت بیا؛ من هم رفتم. آن برادر ما که اسمش حسین بود، به من گفت که فردا اکبر موسایی‌پور برمی‌گردد. به او گفتم حسین! چه می‌گویی؟ حسین، یک خنده‌ی خیلی ظریفی آن گوشه‌ی لبش را باز کرد و گفت حسین پسر غلامحسین این را می‌گوید.» اسم پدرش غلامحسین بود؛ او هم دبیر خیلی ارزشمندی بود، مادرش هم دبیر بود. حسین معلم‌زاده بود از پدر و مادر. اصلاً واقعاً به سن نوجوانی معلم بود. وقتی اسم حسین آقا» را می‌بردند، یک حسین آقا بیشتر نداشتیم؛ شاید صد‌ها حسین در آنجا بودند، اما فقط یک حسین آقا» بود. گفتم حسین! چه شده؟» گفت فردا اکبر موسایی‌پور برمی‌گردد و بعدش صادقی برمی‌گردد.» گفتم از کجا می‌گویی؟» گفت شما فقط بمانید اینجا.» من ماندم. ما یک دوربین خرگوشی داشتیم که دورش را گونی چیده بودیم و دژ درست کرده بودیم. برادر‌های اطلاعات که پشت دوربین بودند، نزدیک ساعت یک بعدازظهر بود که گفتند یک سیاهی روی آب است. من آمدم بالا دیدم درست است؛ یک سیاهی روی آب خوابیده بود. بچه‌ها رفتند داخل آب و دیدند که اکبر موسایی‌پور است. روز بعدش هم حسین صادقی آمد. عجیب این بود که آن آب با همه‌ی تلاطماتی که داشته، این‌ها را به همان نقطه‌ی عزیمتشان برگردانده بود. هر دو در آب شهید شده بودند. خیلی عجیب بود. من به حسین گفتم حسین! از کجا این را فهمیدی؟» گفت من دیشب اکبر موسایی‌پور را در خواب دیدم که به من گفت: حسین! ما اسیر نشدیم، ما شهید شدیم. من فردا این ساعت برمی‌گردم و صادقی روز بعدش برمی‌گردد.» بعد حسین به من جمله‌ای گفت که خیلی مهم است. گفت می‌دانی چرا اکبر موسایی‌پور با من حرف زد؟» گفتم نه. گفت اکبر موسایی‌پور دو تا فضیلت داشت: یکی اینکه ازدواج کرده بود، دو اینکه نماز شب او در آب قطع نشد. این فضیلت او بود که او آمد من را مطلع کرد.» حسین بعدها شهید شد. من می‌خواستم به این نکته برگردم که در آن کوران حوادث که خیلی سخت بود.

زندگی‌نامه

او سردار شهید محمدحسین یوسف اللهی بود که در سال ۱۳۴۰ در خانواده‌ای مذهبی و متدین در کرمان متولد شد. پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می‌کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی باعث شد تا همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا  شدند.

1

علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. در روز‌های انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال داشت و یکی از عاملان حرکت‌های دانش آموزان در شهر کرمان بود. با وقوع انقلاب اسلامی به خیل سپاهیان اسلام درآمد و لباس مقدس پاسداری را به تن کرد. 

او با آغاز جنگ عراق علیه ایران در واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله به فعالیت خود ادامه داد و بعد‌ها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمب‌های شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید.

پیام رهبر انقلاب اسلامی در پی شهادت سردار بزرگ و پرافتخار حاج قاسم سلیمانی و همراهان او: انتقام سخت در انتظار جنایتکاران حادثه دیشب خواهد بود

سردار آزمون از علی دایی سبقت گرفت

حسینی که سردار سلیمانی از او گفت، که بود؟!

حسین ,یک ,خیلی ,موسایی‌پور ,عملیات ,آب ,بود که ,اکبر موسایی‌پور ,آن برادر ,برادر ما ,به من ,اکبر موسایی‌پور برمی‌گردد

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سیدمرتضی حسینی بیدگلی آفتاب مهر ثبت شرکت مسئولیت محدود - مشاوره ثبت شرکت گروه منتظرین مهدی کانال ایتا تلگرام اینستاگرام سروش ساعت مچی ارزان دخترانه زنانه لاکچری 2020 الماس سایت سازنده سرسره های آبی|پارک آبی|سرسره آبی|سرسره تونلی - حلزونی|طراحی وتولیدسرسره آبی دکتر کریم امیری تلک آباد ستاره شب 2